در این هوای آلوده به چه کسی رأی دهیم

نقل از روزنامه اصفهان امروز

کد خبر : ۸۰۴۷۲
۱۳۹۴/۱۲/۰۴ – ۱۶:۴۷
در این ایام پرشور تبلیغات انتخاباتی که شور و شعف آن از روی پوسترهای دیواری به روی لوح‌های فشرده منتقل شده است، سعی کرده‌ام تا جایی که می‌شود
فیلم‌های تبلیغاتی بیشتر کاندیداها را ببینم و جالب اینجاست که بیشتر آنها سعی دارند با استفاده از معضل بزرگ و دیرآشنای مردم اصفهان خود را به چشم مردم بشناسانند
و همه آنها می‌خواهند مشکل آلودگی هوای شهر و مشکل زاینده‌رود وحیات خشکیده اصفهان را درمان کنند. بی‌آنکه بدانند مشکل از کجاست و این در راهکارهای آنها چه
زیبا دیده می‌شود.
یکی می‌گوید مردم نباید سوار خودروهای تک سرنشین شوند، یکی می‌گوید باید فلان و بهمان کارخانه تعطیل شود، یکی می‌گوید بنزین باید گران‌تر شود، کسی هم می‌گوید
باید خودروهای برقی تولید کنیم و خودروهای داخلی استاندارد شوند! یکی هم می‌گوید انشاء الله مترو که آغاز به کار کرد همه چیز حل می‌شود!
با دیدن این وعده‌ها به یاد خاطره‌ای از زمان تدریس خود افتادم. زمانی که در دبیرستان‌های اصفهان جغرافی و زمین شناسی تدریس می‌کردم، نخستین سؤال جوانان این
بود: «جغرافی به چه درد ما می‌خورد؟».
و من به آنها می‌گفتم که اگر هر یک از شما به علم جغرافی آشنا باشید در آینده که به سمت‌های کلیدی منسوب شوید؛ از یک کارشناس ساده گرفته تا معاون و مدیر و مدیرکل
و شهردار و نماینده مجلس و استاندار و وزیر و رئیس جمهور، از شرایط اقلیمی و آب و هوایی کشور و استان و شهر خود آگاه خواهید بود و هرگز و هرگز صنایع بزرگ همچون
ذوب آهن و فولاد مبارکه را برروی زمین‌های حاصلخیز و جلگه‌ای حاشیه زاینده‌رود نمی‌سازید تا شاه‌راه حیاتی آب استان را صرف آنها کنید و با پسماندهای آنها حیات
شهر را مسموم سازید و می‌گذاشتید تا زمین‌های کشاورزی حاشیه زاینده‌رود به کشت خود بپردازند تا کشاورزی استان نابود نشود و کشاورزان مجبور نباشند با آب فاضلاب
صنعتی یا فاضلاب شهرهای حاشیه زمین‌های خود را آبیاری کنند و از یک طرف بیماری‌های ام اس و بیماری‌های عفونی و خونی را در میان مردم رواج دهند و از طرف دیگر
مجبور به پاسخگویی به تهدیدها و توبیخ‌های دولتی باشند و اگر جغرافی بدانید هرگز صنایع بزرگ و آلوده کننده‌ای همچون پالایشگاه، ذوب آهن، فولاد مبارکه، نیروگاه
برق، پلی‌اکریل و غیره را درست در مسیر بادهای مدیترانه‌ای، سودانی و سیبری نمی‌ساختید تا آلاینده‌های آنها به طور مستقیم وارد مناطق مسکونی شهر شود و کار به
جایی برسد که در طول سال هوای شهر یا در مرز بحران باشد یا مرز هشدار و تعطیلی‌های پی‌در پی مدارس و ادارات و غیره را به دنبال داشته باشد و صنعت و بازار و
کارگر و کارمند تعطیل شوند، و اگر جغرافی بدانید، موقعیت اقلیمی کشورتان را می‌شناسید و می‌دانید که برروی هر آب باریکه‌ای یک سد زدن افتخار نیست و این آبی
که اینجا جمع می‌شود از سهم آب یک جای دیگر کسر می‌شود و حتی می‌دانید که کدام رودخانه‌ها یا غبارها و طوفان‌های شن از خارج از مرزها وارد کشور می‌شوند و تدابیری
دیپلماتیک برای حفظ کشور از آنها می‌اندیشید و نمی‌گذاشتید تا هر کشوری با هر بی‌مسئولیتی طبیعت شما را تهدید کند و می‌دانستید که مناطق
نفت خیز کشور در کجا قرار دارند و اقتصاد ما متکی به کدام مناطق است و سعی می‌کردید به رفاه آن مناطق بیشتر بپردازید تا به جای خوردن آب تصویه در شیرها مجبور
به خریدن آب معدنی نباشند و هر یک ماه یک بار یک بحران شیوع بیماری‌های تنفسی و حنجره را پشتسر بگذارند..
آنوقت یکی از دانش‌آموزان می‌گفت، «پس مطابق با رسم افلاطون در سردر ادارات دولتی باید بنویسند ورود کسانی که جغرافی نمی‌دانند ممنوع است!» و من می‌گفتم:
«و البته سیاست، جامعه‌شناسی، اقتصاد، فرهنگ، ادب، هنر و…».
نویسنده : سید عارف صابری

دیدگاهتان را بنویسید