بهاریه نوروزی از فرخی

بهاریه های نوروزی
فرخی
ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهـار آید
کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هـزاران خواستار آید
تو لَختی صبر کن چندان که قُمری بر چنار آید
چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید
تو را مهمان ناخوانده به روزی صد هـزار آید
کنون گر گُلبنی را پنج شش گل در شـمار آید
چنان‌دانی که هرکس را همی زو بوی یار آید
بهـار امسال پندار همی خوشـتر ز پار آید
وزین خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید
بدین شـایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
مَلِک را در جهان هر روز جشنی داد و نوروزی

دیدگاهتان را بنویسید