۲۸ حکایت از باب سوم بوستان سعدی
باب سوم در عشق و مستی و شور ********** خوشا وقت شوریدگان غمش اگر زخم بینند و گر مرهمش گدایانی از پادشاهی نفور به امیدش اندر گدایی صبور دمادم شراب الم در کشند وگر تلخ بینند دم در کشند بلای …
پیاده سازی انواع فایل های صوتی
باب سوم در عشق و مستی و شور ********** خوشا وقت شوریدگان غمش اگر زخم بینند و گر مرهمش گدایانی از پادشاهی نفور به امیدش اندر گدایی صبور دمادم شراب الم در کشند وگر تلخ بینند دم در کشند بلای …
باب دوم در احسان حکایت اگر هوشمندی به معنی گرای که معنی بماند ز صورت بجای که را دانش وجود و تقوی نبود به صورت درش هیچ معنی نبود کسی خسبد آسوده در زیر گل که خسبند از او مردم …
در عدل و تدبیر و رای حکایت ********** شنیدم که در وقت نزع روان به هرمز چنین گفت نوشیروان که خاطر نگهدار درویش باش نه در بند آسایش خویش باش نیاساید اندر دیار تو کس چو آسایش خویش جویی و …
سرآغاز ********* به نام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین خداوند بخشندۀ دستگیر کریم خطا بخش پوزش پذیر عزیزی که هر کس درش سر بتافت به هر در که شد هیچ عزت نیافت سر پادشاهان گردن فراز به …
ابو محمّد مُشرف الدین مُصلح بن عبدالله بن مشرّف متخلص به سعدی (زاده ۶۰۶-درگذشت ۶۹۰ هجری قَمَری) شاعر و نویسندۀ پارسی گوی ایرانی است. اهل ادب به او لقب استادِ سخن، پادشاهِ سخن، شیخِ اجلّ و حتی به طور مطلق، …
سیر یک روز طعنه زد به پیاز که تو مسکین چقدر بد بویی گفت: از عیب خویش بیخبری زآن ره از خلق عیب میجویی! گفتن از زشت رویی دگران نشود باعث نکورویی تو گمان میکنی که شاخ گلی به صف …
گفت دانایی که گرگی خیره سر هست پنهان در نهاد هر بشر لاجرم جاریست پیکاری سترگ روز و شب، مابین این انسان و گرگ زور بازو چاره ی این گرگ نیست صاحب اندیشه داند چاره چیست ای بسا انسان رنجور …
حماسۀ کربلا در قالب شعر ادبیات در هر سرزمین با در نظر گرفتن اقلیم و بافت اجتماعی و ساختاری هر جامعهای بیشک به عنوان آیینه افکار، باورها و گرایشهای آن قوم و زبان گویای هنر و اندیشه آن سرزمین مطرح …