********** http://www.saberi564.ir مناظره خسرو و فرهاد نخستین بار گفتش کز کجایی؟بگفت از دار ملک آشنایی بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند؟ بگفت اَندُه خرند و جان فروشند بگفتا جان
سرآغاز ********* به نام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین خداوند بخشندۀ دستگیر کریم خطا بخش پوزش پذیر عزیزی که هر کس درش سر بتافت به هر در
داستان بر دار کردن حسنک وزیر! نقل از تاریخ بیهقی و آن روز و آن شب تدبیر بر دار کردن حسنک در پیش گرفتند. و دو مرد پیک راست کردند
خبر به عمرولیث بردند که اسماعیل ابن احمد از جیحون بگذشت و به شهر بلخ آمد و شحنۀ سرخس و مرو بگریخت و طلب مملکت میکند. عمرولیث به نیشابور بود.
رویارویی رستم با سهراب چو سهراب را دید با یال و شاخ برش چون ور سام جنگی فراخ بدو گفت از ایدر به یک سو شویم به آوردگه هر دو
۲ خدعه افراسیاب و رفتن سهراب به جنگ با ایرانیان بدو گفت افراسیاب این سُخُن نباید که داند ز سر تا به بن پدر گر شناسد که تو زین نشان
فریدالدین عطار داستان رابعه اولین زن شاعر را در کتاب الهی نامه خود به این صورت نقل نموده است. چنین قصه, که دارد یاد هرگز؟ چنین کاری, که را افتاد